زمان جاری : شنبه 15 اردیبهشت 1403 - 9:11 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 87
نویسنده پیام
mina_sams آفلاین


ارسال‌ها : 83
عضویت: 15 /6 /1390
محل زندگی: رویاها
تشکرها : 27
تشکر شده : 22
لطیفه های بامزه
دوستان اینجا هرکسی لطیفه جالب داره بزاره

سه شنبه 15 شهریور 1390 - 20:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از mina_sams به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: kami &
mina_sams آفلاین



ارسال‌ها : 83
عضویت: 15 /6 /1390
محل زندگی: رویاها
تشکرها : 27
تشکر شده : 22
پاسخ : 1 RE لطیفه های بامزه
یه روز غضنفر دوستش تصادف میکنه میخواد به خانواده دوستش خبر بده نمیدونسته چه جوری میاد در خونه به زن دوستش میگه شوهر شما که قدش کوتاه ولاغر بود الان وسط جاده دراز وپهن شده

پنجشنبه 07 مهر 1390 - 10:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از mina_sams به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: kami /
kami آفلاین



ارسال‌ها : 10
عضویت: 7 /7 /1390
محل زندگی: Konoha
سن: 23
تشکرها : 10
تشکر شده : 2
پاسخ : 2 RE لطیفه های بامزه
غضنفر ميره ماشينشو بيمه كنه، آقاهه بهش ميگه ايشااله هيچوقت از بيمه‌تون استفاده نكنيد، غضنفر هم ميگه ايشااله تو هم از اين پوله خير نبيني
----
ترکه روزه مي گيره 5 دقيقه مونده به اذان روزشو ميشکنه مي گن چرا اينکارو کردي ؟ مي گه خواستم به خدا ثابت کنم که مي تونم اما نمي گيرم
----
يه صندلي بوده که هرکس روش ميشسته و دروغ ميگفته بادکنک بالاي سرش ميترکيده اصفهانيه ميشينه ميگه مافکر ميکنيم آدماي ولخرجي هستيم بادکنک ميترکه رشتيه ميشينه ميگه ما فکر ميکنيم که آدماي با غيرتي هستيم بادکنک ميترکه غضنفر ميشينه ميگه ما فکر ميکنيم… بادکنک ميترکه

امضای کاربر :
Ero Sennin
جمعه 15 مهر 1390 - 02:09
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از kami به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: mina_sams /
mina_sams آفلاین



ارسال‌ها : 83
عضویت: 15 /6 /1390
محل زندگی: رویاها
تشکرها : 27
تشکر شده : 22
پاسخ : 3 RE لطیفه های بامزه
انگلیسیه از غضنفر میپرسه دوغ چه جوری درست میکنین
غضنفر میگه it is a ماستand to مشک شالاق وپلق شلق وپلق تا پسین

سه شنبه 19 مهر 1390 - 07:56
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
kami آفلاین



ارسال‌ها : 10
عضویت: 7 /7 /1390
محل زندگی: Konoha
سن: 23
تشکرها : 10
تشکر شده : 2
پاسخ : 4 RE لطیفه های بامزه
مرسی خیلی باحال بود...
---------------------
غضنفر سربازيش تموم ميشه، وقتي كارت پايان خدمتشو بهش ميدن نگاه ميكنه ميگه: ‌اي بابا، من كه ازينا چهارتا دارم
--
غضنفر دو تا بلوك سيماني رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته مي‌برده بالاي ساختمون. صاحب‌كارش بهش ميگه: تو كه فرقون داري،‌ چرا اينا رو ميگذاري رو كولت؟! غضنفر ميگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذيت مي‌كرد
--
به حيف نون مي گن برو استخر شيرجه بزن تو آب، بعدش بيا بالا شامپو گلرنگ رو تبليغ کن… خلاصه ميره بالا و شيرجه ميزنه، ولي از بخت بد سرش مي خوره به کف استخر
بعد از يه مدت بالاخره مياد بالا، رو مي کنه به دوربين، مي گه: مي خوام سالاد درست کنم
--
غضنفر دستش شکسته بوده از دکتر ميپرسه بعد از باز کردن گچ ميتونم ويالون بزنم ؟
دکتر ميگه بله ، ميگه چه خوب قبلا نمي تونستم
--
درتعزيه اي درلرستان،لرهابا تغييرتاكتيك نظامي توانستند يزيدراشكست دهند
--
غضنفر ميخواسته با دختر اسراييلي ازدواج كنه، به علامت اعتراض، سر سفره عقد حاضر نميشه

امضای کاربر :
Ero Sennin
سه شنبه 19 مهر 1390 - 23:21
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :